شباهت هاي رستاخير مهدي (ع) با رستاخيز آخرت
«عن مثني الحناط قال: سمعت ابا جعفر يقول: ايام الله عزوجل ثلاثة: يوم يقوم القائم، و يوم الكرة، و يوم القيامة; (1) ايام الله سه روز است; روز قيام مهدي عليه السلام، روز رجعت و روز قيامت .»
نوشتار كوتاهي كه پيش رو داريد به بررسي اجمالي شباهت هاي دو مورد از ايام الله - يعني روزگار قيام حضرت مهدي و روز رستاخيز - پرداخته است .
1- حوادث عجيب
يكي از وجوه مشترك بين رستاخيز آخرت و قيام مهدي عليه السلام، وقوع حوادث و رخدادهاي بزرگ است كه قبل از شروع آن دو، تحقق پيدا مي كند .
حوادث قبل از قيامت كبري
الف . متلاشي شدن كوه ها
«يوم ترجف الارض و الجبال » (2) ; «روزي كه زمين و كوه ها به لرزه درآيند .»
«و حملت الارض و الجبال فدكتا دكة واحدة » ; (3) «و زمين و كوه ها از جاي خود برداشته شوند و يكباره درهم كوبيده گردند .»
ب . زلزله هاي عظيم
«يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزلة الساعة شي ء عظيم .» (4) ; «اي مردم از پروردگارتان پروا كنيد; چرا كه زلزله رستاخيز امري بزرگ است .»
«اذا رجت الارض رجا» (5) ; «چون زمين با تكان [سختي] لرزانده شود .»
ج . بي فروغ شدن خورشيد و ستارگان
«اذا الشمس كورت و اذا النجوم انكدرت » (6) ; «آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد، و آنگاه كه ستارگان تيره شوند .»
«و خسف القمر و جمع الشمس و القمر» (7) ; «و ماه بي نور گردد و خورشيد و ماه يك جا، جمع شوند .»
حوادث قبل از رستاخيز مهدي عليه السلام
الف . صيحه آسماني
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «ينادي مناد من السماء اول النهار; يسمعه كل قوم بالسنتهم; (8) در ابتداي روز، گوينده اي در آسمان ندا مي دهد، به گونه اي كه هر قومي با زبان خود، آن ندا را مي شنود .»
«اذا نادي مناد من السماء ان الحق في آل محمد فعند ذلك يظهر المهدي علي افواه الناس و يشربون حبه و لا يكون لهم ذكر غيره; (9) هر گاه گوينده اي از آسمان صدا بزند كه حق با اولاد محمد صلي الله عليه و آله است، در آن هنگام، ظهور مهدي عليه السلام بر سر زبان ها مي افتد، به گونه اي كه دل را به محبت او سيراب مي كنند و غير او را ياد نمي كنند .»
ب . خسوف و كسوف
از نشانه هاي ظهور، كسوف در نيمه ماه رمضان و خسوف در آخر و يا اول همان ماه است .
كسوف در روزهاي نخست و روزهاي آخر ماه و خسوف در روزهاي مياني ماه، طبيعي و عادي است و در طول تاريخ، بارها و بارها، رخ داده و از نظر علمي، خسوف و كسوف در روزهاي ياد شده، پديده عادي به حساب مي آيد و از ديرباز، منجمان، بر اساس محاسبه هاي دقيق رياضي و نجومي، زمان گرفتن خورشيد، يا ماه را در طول سال، پيش بيني مي كرده اند، ولي خورشيد گرفتگي در وسط ماه يا ماه گرفتگي در اول و يا آخر آن، امري غيرعادي است . البته در خود روايات هم، به غيرعادي بودن تحقق اين نشانه، تصريح شده است . (10)
از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه: «آيتان تكونان قبل القائم لم تكونا منذ هبط آدم عليه السلام الي الارض، تنكسف الشمس في النصف من شهر رمضان و القمر في آخره، فقال رجل يابن رسول الله تنكسف الشمس في آخر الشهر و القمر في النصف؟ فقال ابو جعفر عليه السلام: اني لاعلم بما تقول و لكنها آيتان لم تكونا منذ هبط آدم عليه السلام; (11) پيش از قيام مهدي عليه السلام دو نشانه پديد خواهد آمد كه از زمان هبوط آدم عليه السلام در زمين بي سابقه است; گرفتن خورشيد در نيمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن . مردي به امام عرض كرد: اي پسر رسول خدا! كسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟ ! حضرت فرمود: همانا من به آنچه مي گويي داناترم، اين دو از آيت هاي الهي هستند كه واقع شدن آن ها از زمان هبوط آدم عليه السلام تاكنون سابقه ندارد .»
به نظر مي رسد وقوع اين دو امت من در زمان مهدي عليه السلام پديده به صورت غيرعادي، به خاطر آن است كه اهميت مساله ظهور، نمايان شود و مردم از خواب غفلت بيدار شوند و خود را مهياي مشاركت در آن نهضت عظيم سازند .
ج . باران هاي پياپي
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «ان قدام القائم لسنة غيداقة يفسد التمر في النخل فلا تشكوا في ذلك; (12) در آستانه قيام مهدي عليه السلام سالي پر باران خواهد بود كه در اثر آن، خرما بر روي نخل مي پوسد . پس در اين امر، ترديدي به خود راه ندهيد . »
البته براي قيام امام مهدي عليه السلام علائم و نشانه هاي بسياري بيان شده كه به ذكر عناوين برخي از آن ها اكتفا مي كنيم:
د . طلوع خورشيد از مغرب
ذ . خروج ياجوج و ماجوج
ر . خروج دجال
ز . خروج يماني
ه . خروج سفياني (13)
2- برقراري عدالت
اجراي عدالت و تحقق آن، يكي از وجوه مشترك بين قيامت كبري و قيامت صغري (ظهور مهدي عليه السلام) است .
عدالت در قيامت كبري
«و نضع الموازين القسط ليوم القيمة فلا تظلم نفس شيئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتينا بها و كفي بنا حاسبين » ; (14) «ترازوهاي عدل را در روز رستاخيز قرار مي دهيم، پس هيچ كس [در] چيزي ستم نمي بيند . و اگر [عمل] هموزن دانه خردلي باشد آن را مي آوريم وكافي است كه ما حساب كننده باشيم .»
«فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره » ; (15) «پس هر كس هموزن ذره اي نيكي كند آن را خواهد ديد و هر كس هموزن ذره اي بدي كند آن را خواهد ديد .»
عدالت در رستاخيز مهدي
رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «. . . التاسع منهم قائم اهل بيتي، مهدي امتي، اشبه الناس بي في شمائله و اقواله و افعاله، يظهر بعد غيبة طويلة و حيرة مضلة، فيعلن امر الله و يظهر دين الله . . . فيملا الارض قسطا و عدلا، كما ملئت جورا و ظلما; (16) نهم آنان (امامان) قائم خاندان من، مهدي امتم مي باشد . او در سيما و گفتار و كردار شبيه ترين مردم به من است . پس از غيبت طولاني و سردرگمي گمراه كننده اي ظاهر مي شود، آنگاه امر خدا را اعلان و آئين خدا را آشكار مي سازد . . . پس زمين را از عدل و داد لبريز مي كند .»
امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «. . . و كذلك القائم اذا قام يبطل ما كان في الهدنة مما كان في ايدي الناس و يستقبل بهم العدل; (17)
همچون پيامبر صلي الله عليه و آله آنگاه كه قائم عليه السلام قيام كند، آنچه را از راه و روش هاي غلط ميان مردم در زمان قبل از ظهور رايج است زير پا مي نهد، و آيين دادگري را برپا مي دارد .»
جناب حكيمه خاتون چنين روايت مي كند: آن امام بزرگ در لحظات نخستين پس از تولد، لب به سخن گشود و [همچون پيامبران كه در آغاز كودكي توان سخن گفتن دارند] به يكتائي خداوند و رسالت حضرت محمد صلي الله عليه و آله و امامت امام علي عليه السلام و ديگر امامان گواهي داد، سپس چنين فرمود: «اللهم انجز لي ما وعدتني، و اتمم لي امري، و ثبت وطاتي، واملا الارض بي عدلا و قسطا; خداوندا! به آنچه به من وعده دادي وفا كن، و امر مرا (حكومت عدالت گستر جهاني) به كمال برسان، و گام هاي مرا استوار بدار، و زمين را به دست من آكنده از عدل و دادساز .»
3- اقتدار در حاكميت
از شباهت هاي ديگري كه بين اين دو قيام مي توان ذكر كرد، اقتدار در حاكميت است .
اقتدار حاكميت در قيامت كبري
يكي از مهم ترين منزلگاه هاي قيامت كه اقتدار خداوند را به منصه ظهور مي رساند، مرحله رسيدگي به حساب خلايق در دادگاه عدل الهي با حضور شاهدان مختلف، و سنجش اعمال در ترازوي مخصوص است . دادگاهي كه همه را غرق در وحشت و اضطراب مي كند، دادگاهي كه قاضي و داورش خداي مقتدر و قوي است .
«فما يكذبك بعد بالدين، اليس الله باحكم الحاكمين » ; (18) «پس چه چيز تو را بعد از اين به تكذيب جزا وا مي دارد، آيا خداوند، بهترين حكم كنندگان نيست .»
«الا له الحكم و هو اسرع الحاسبين » ; (19) «آگاه باشيد كه حكم و داوري مخصوص اوست، و او سريعترين حسابرسان است .»
«الله يحكم بينكم يوم القيامة فيما كنتم فيه تختلفون » ; (20) «خدا در روز قيامت در مورد آنچه با يكديگر در آن اختلاف مي كرديد، داوري خواهد كرد .»
اقتدار حاكميت در قيام مهدي عليه السلام
امام مهدي عليه السلام، در اجراي حدود و احكام الهي و مبارزه با ستمگران، قاطعيتي خدائي دارد، چشم پوشي و مسامحه در راه و روش او نيست . از ملامت ملامت گران ابايي ندارد و از هيچ مقام و قدرتي نمي هراسد . قاطعيت وسازش ناپذيري، خصلت همه رهبران راستين الهي است، و در امام مهدي عليه السلام اين خصلت در حد اوج و كمال است .
امام علي عليه السلام مي فرمايد:
«و ليطهرن الارض من كل غاش; (21) [امام مهدي عليه السلام] زمين را از هر چه باعث فريب و گمراهي مردم شود، پاك مي سازد .»
از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمودند: «ليس شانه الا بالسيف، لا يستتيب احدا، و لا ياخذه في الله لومة لائم; (22) شيوه [حضرت مهدي عليه السلام] تنها با شمشير است و توبه كسي را نمي پذيرد و در راه اجراي احكام الهي، از ملامت هيچ ملامتگري نمي هراسد .»
4- بشارت انبياء و اولياء به ظهور قيامت كبري و صغري
قيامت كبري و رستاخيز مهدي عليه السلام، به خاطر اهميتشان، مورد بشارت و نويد همه انبيا و اولياي الهي قرار گرفته، بلكه وجه مشترك همه اديان الهي است . به خصوص قيام مصلح جهان، كه در برخي مكاتب غير الهي نيز مورد توجه بوده است .
بشارت به قيامت كبري
«و الي مدين اخاهم شعيبا فقال يا قوم اعبدوا الله و ارجوا اليوم الآخر» ; (23) «و به سوي [مردم] مدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم]. گفت: اي قوم من، خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد .»
«اذا وقعت الواقعة ليس لوقعتها كاذبة » ; (24) «زماني كه آن واقعه وقوع يابد، [كه] در وقوع آن هيچ دروغي نيست .»
«يا ايها الذين امنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد» ; (25) «اي كساني كه ايمان آورده ايد، از خدا پروا داريد، و هر كسي بايد بنگرد كه براي فردا [ي خود] از پيش چه فرستاده است .»
بشارت به رستاخيز مهدي عليه السلام
در تمام اديان و مذاهب مختلف جهان به مصلحي نويد داده شده است كه در آخر زمان ظهور خواهد كرد و به جنايت ها و خيانت هاي انسان ها خاتمه خواهد داد و شالوده حكومت واحد جهاني را بر اساس عدالت و آزادي، استوار خواهد كرد . نويد آن مصلح بزرگ جهان، علاوه بر قرآن مجيد، در كتاب هاي آسماني چون انجيل، تورات و زبور آمده است . (26)
قرآن كريم:
«و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون » ; (27) «و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد .»
تورات:
- «خداوند بر ابراهيم ظاهر گشته گفت: تمام اين زمين را كه مي بيني به تو و ذريه تو تا به ابد خواهم بخشيد . . . . به سوي آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، هرگاه تواني آن ها را شمرد . . . . ذريت تو نيز چنين خواهد بود . . . . من هستم يهوه كه تو را از كلدانيان بيرون آوردم تا اين زمين به ارثيت تو بخشم .» (28)
- «اگر چه تاخير نمايد، برايش منتظر باش، زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد . . . بلكه جميع امت ها را نزد خود جمع مي كند و تمامي قوم ها را براي خويش فراهم مي آورد .» (29)
انجيل:
- «همچنان كه برق از مشرق، ساطع شده تا به مغرب ظاهر مي شود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد . . . آن گاه علامات پسر انسان در آسمان پديدگردد . و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زني كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان با قوت و جلال مي آيد .» (30)
- «كمرهاي خود رابسته، چراغ هاي خود را افروخته بداريد . و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي كشند، كه چه وقت از عروسي مراجعت كند، تا هر وقت آيد و در را بكوبد بي درنگ براي او باز كنند . خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد ايشان را بيدار يابد . . . . پس شما نيز مستعد باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نمي بريد پسر انسان مي آيد .» (31)
زرتشتيان:
- «مردي بيرون آيد از زمين تازيان، از فرزندان هاشم، مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دين جد خويش باشد، با سپاه بسيار، روي به ايران نهد و آباداني كند و زمين را پر از داد كند .»
- «پيامبر عرب آخرين فرستاده است كه از ميان كوه هاي مكه ظاهر شود . . . از فرزندان پيامبر شخصي در مكه پديدار خواهد شد كه جانشين آن پيامبر است و پيرو دين جد خود مي باشد . . . . از عدل او گرگ با ميش آب مي خورند و همه جهانيان به آئين مهر آزماي [محمد] خواهندگرويد .» (32)
5- زندگي خوب و فراواني نعمت
در قيامت كبري و صغري، مردان مؤمن و زنان مؤمنه در ناز و نعمت زندگي مي كنند و هيچ گونه نگراني و ترسي آن ها را تهديد نمي كند .
زندگي در قيامت كبري
«و من يطع الله و رسوله يدخله جنات تجري من تحتها الانهار . . .» ; (33) «و هر كس از خدا و پيامبر او اطاعت كند، وي را به باغ هايي درآورد كه از زير [درختان] آن نهرها روان است .»
«ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا» ; (34) «همانا نيكان از جامي نوشند كه آميزه اي از كافور دارد .»
«اولئك لهم جنات عدن تجري من تحتهم الانهار يحلون فيها من اساور من ذهب و يلبسون ثيابا خضرا من سندس و استبرق متكئين فيها علي الارائك نعم الثواب و حسنت مرتفقا» ; (35) «آن ها كساني هستند كه بهشت هاي جاودان براي آنان است، از زير [قصرها] شان جويبارها روان است . در آنجا با دستبندهايي از طلا آراسته مي شوند و جامه هايي سبز از حرير نازك و ضخيم مي پوشند . در آنجا بر سريرها تكيه مي زنند . چه خوش پاداش و نيكو تكيه گاهي .»
زندگي در رستاخيز مهدي عليه السلام
در سلام به حضرت مهدي آمده است: «السلام علي ربيع الانام، و نضرة الايام; (36) سلام بر بهاران زندگي مردمان و طراوت روزگاران .»
رسول گرامي اسلام مي فرمايد: «يتنعم امتي في زمن المهدي عليه السلام نعمة لم يتنعموا قبلها قط يرسل السماء عليهم مدرارا و لا تدع الارض شيئا من نباتها الا اخرجته; (37) امت من در زمان مهدي عليه السلام به نعمتي دست يابند كه پيش از آن و در هيچ دوره اي دست نيافته بودند [ . در آن روزگار] آسمان باران فراوان دهد، و زمين هيچ روييدني را در دل خود نگاه ندارد .»
6- آشكار شدن باطن ها
يكي از موضوعاتي كه وجه شباهت بين دو قيام است، بر ملا شدن باطن و درون انسان ها است، البته برملا شدن باطن ها، در قيامت كبري با قيامت صغري متفاوت است . در قيامت كبري، آشكار شدن درون، كلي و فراگير است ولي در رستاخيز مهدي عليه السلام، ظاهر شدن درون مردم، براي حاكم و والي عادل - يعني امام زمان عليه السلام - تحقق پيدا مي كند . پس به طور كلي مي توان ظهور باطن ها را يكي از وجوه مشترك بين دو قيام دانست .
در قيامت كبري
«يوم تبلي السرائر» ; (38) «آن روز كه رازها [همه] فاش مي شود .»
«يوم هم بارزون لا يخفي علي الله منهم شي ء» (39) ; «آن روز كه آنان ظاهر گردند، چيزي از آن ها بر خدا پوشيده نمي ماند .»
«و اذا الصحف نشرت » (40) ; «و آنگاه كه نامه ها گشوده شوند .»
در رستاخيز مهدي عليه السلام
ابان مي گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مي فرمود: «لا تذهب الدنيا حتي يخرج رجل مني رجل يحكم بحكومة داود (41) و لا يسئل عن بينة يعطي كل نفس حكمها; (42) دنيا به آخر نمي رسد تا مردي از من (حضرت مهدي عليه السلام) قيام كند و آن مرد شبيه حكم حضرت داود حكم خواهد كرد و از شاهد سؤال نمي كند و حكم هر كس را به او مي دهد .»
حسن بن ظريف مي گويد: در ذهن خود دو سؤال داشتم، آن ها را براي امام عسكري عليه السلام نوشتم و چنين سؤال كردم:
«اذا قام القائم و اراد ان يقضي اين مجلسه الذي يقضي فيه بين الناس؟ فجاء الجواب: سالت عن القائم، فاذا قام يقضي بين الناس بعلمه، كقضاء داود، و لا يسال البينة; (43)
وقتي حضرت مهدي عليه السلام قيام كرد، از چه مقام و جايگاهي بين مردم حكم خواهد كرد؟ جواب آمد [و امام در آن جواب فرمود]: سؤال از قائم كردي، پس هر گاه [مهدي عليه السلام] قيام كند، در بين مردم به علم خود قضاوت مي كند، شبيه قضاوت حضرت داوود و از شاهد و بينه سؤال نمي كند .»
7- حيات مجدد
از ديگر وجوه مشترك بين قيامت كبري و رستاخيز مهدي عليه السلام، زنده شدن انسان هاست كه در قيامت كبري انسان ها براي بهره مند شدن از جزاء و پاداش الهي زنده مي شوند و در قيام مهدي عليه السلام، مؤمنين به خاطر لذت بردن و مشاركت در حكومت عدل، و كافرين به جهت زجر كشيدن از مشاهده حكومت الهي زنده مي شوند .
حيات دوباره در قيامت كبري
«ثم نفخ فيه اخري فاذا هم قيام ينظرون » ; (44) «سپس بار ديگر در آن [صور] دميده مي شود و به ناگاه آنان [برپاي] ايستاده مي نگرند .»
«و نفخ في الصور فجمعنا هم جمعا» (45) ; «و [همين كه] در صور دميده شود، همه آن ها را گرد خواهيم آورد .»
«و نفخ في الصور فاذا هم من الاجداث الي ربهم ينسلون » (46) ; «و در صور دميده خواهد شد، پس به ناگاه از گورهاي خود شتابان به سوي پروردگار خويش مي روند .»
حيات دوباره در رستاخيز مهدي عليه السلام
چنانكه در ابتداي مقاله بيان شد، روز رجعت يكي از ايام الله است . در روايات، اقرار و ايمان به رجعت از نشانه هاي مؤمن ذكر شده است .
برقي از امام صادق عليه السلام نقل مي كند: «من اقر بسبعة اشياء فهو مؤمن و ذكر منها الايمان بالرجعة; (47) كسي كه به هفت چيز معترف باشد، پس او مؤمن است و از جمله آن هفت چيز، ايمان به رجعت را ذكر فرمود .»
زنده شدن در رستاخيز مهدي عليه السلام كه به رجعت معروف است، مثل قيامت كبري كلي و فراگير نيست، بلكه جزئي و نسبي است .
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «ان الرجعة ليست عامة، و هي خاصة لا يرجع الا من محض الايمان، او محض الشرك محضا; (48) رجعت، عمومي نيست، بلكه جنبه خصوصي دارد، تنها گروهي بازگشت مي كنند كه ايمان خالص يا شرك خالص دارند .
رجعت در قرآن
آياتي از قرآن كريم نشانگر اين است كه تاكنون در اين دنيا رجعت صورت گرفته است . برخي از اين آيات را در ذيل مي آوريم .
«فقال لهم الله موتوا ثم احياهم » (49) ; «پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپاريد، آنگاه آنان را زنده ساخت .»
«ثم بعثناكم من بعد موتكم لعلكم تشكرون » (50) ; «سپس شما را پس از مرگتان حيات بخشيديم، شايد شكر نعمت [او را] بجا آوريد .»
اين آيه درباره بني اسرائيل است كه گروهي از آن ها بعد از تقاضاي مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباري شدند و مردند، دوباره زنده شدند .
«فاماته الله ماة عام ثم بعثه » (51) ; «پس خداوند، او را (به مدت) صد سال ميرانده، آن گاه او را برانگيخت .»
اين آيه در مورد پيامبري است كه از كنار يك آبادي عبور مي كرد، در حالي كه ديوارهاي آن فرو ريخته بود و اجساد و استخوان هاي اهل آن در هر سو پراكنده شده بود، از خود پرسيد چگونه خداوند اين ها را پس از مرگ زنده مي كند، خدا او را يكصد سال ميراند و سپس زنده كرد و به او گفت: چقدر درنگ كردي؟ عرض كرد يك روز يا قسمتي از آن، فرمود: بلكه يكصد سال بر تو گذشت . (52)
8- انتقام از ظالمان و ستمگران
انتقام گرفتن از ستمگران و ظالمان به طور مشترك در قيامت كبري و رستاخيز مهدي عليه السلام مطرح است . در قيامت كبري و قيام مهدي عليه السلام، انسان هاي مؤمن، به پاداش و رحمت الهي مي رسند، و انسان هاي كافر و ظالم، به عذاب و كيفر الهي دچار مي شوند .
انتقام خدا از ظالمان در قيامت
«فيومئذ لا يعذب عذابه احد، و لا يوثق وثاقه احد» (53) ; «پس در آن روز هيچ كس چون عذاب كردن او، عذاب نمي كند و هيچ كس چون در بند كشيدن او، در بند نمي كشد .»
«انا اعتدنا للظالمين نارا احاط بهم سرادقها و ان يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل » (54) ; «ما براي ستمگران آتشي آماده كرده ايم كه سرا پرده اش آنان را دربرمي گيرد، و اگر فرياد رسي جويند، به آبي چون مس گداخته ياري مي شوند .»
«ان جهنم كانت مرصادا، للطاغين مابا، لابثين فيها احقابا، لايذوقون فيها بردا و لاشرابا، الا حميما و غساقا» ; (55) «[آري جهنم [از ديرباز] كمين گاهي بود، [كه] براي سركشان بازگشتگاهي است، روزگاري دراز در آن درنگ كنند، در آن جا نه خنكي چشند و نه شربتي، جز آب جوشان و چركابه اي .»
تجلي انتقام خداوند در انتقام مهدي عليه السلام
امام باقر عليه السلام در بيان شباهت هاي حضرت مهدي عليه السلام با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «فخروجه بالسيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارين و الطواغيت; (56) قيام با شمشير و كشتن دشمنان خدا و پيامبر، و جباران و سركشان [از وجوه شباهت او] است .»
پاورقــــــــــــــــــــي
--------------------------------------------------------------------------------
1) شيخ صدوق، خصال، ج 1، ص 108 .
2) مزمل/14 .
3) حاقه/14 .
4) حج/1 .
5) واقعه/4 .
6) تكوير/1 .
7) قيامت/7 .
8) شيخ طوسي، كتاب الغيبه، ص 453; بحارالانوار، ج 52، ص 288 .
9) تاريخ ما بعد الظهور، ص 176 .
10) چشم به راه مهدي، جمعي از نويسندگان، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ص 299 .
11) شيخ طوسي، كتاب الغيبه، ص 251; غيبت نعمائي، ص 250 .
12) شيخ مفيد، ارشاد، ج 1، ص 370 .
13) چشم به راه مهدي، همان، ص 273 .
14) انبياء/47 .
15) زلزله/8 و 7 .
16) شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 257 .
17) مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 381; شيخ طوسي، تهذيب، ج 6، ص 156 .
18) تين/8 و 7 .
19) انعام/62 .
20) حج/69 .
21) مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 120 .
22) همان مدرك، ج 52، ص 354 .
23) عنكبوت/36 .
24) واقعه/1 و 2 .
25) حشر/18 .
26) مهدي پور علي اكبر، او خواهد آمد، ص 93 .
27) انبياء/105 .
28) سفر پيدايش: فصل 12، بند 7; فصل 13، بند 15 و فصل 15، بندهاي 5- 8 .
29) كتاب حيقوق نبي: فصل 2، بندهاي 3- 5 .
30) انجيل متي: فصل 24، بندهاي 27، 30، 35، 37 و 45 .
31) انجيل لوقا: فصل 12، بندهاي 35- 36 .
32) رك، او خواهد آمد، علي اكبر مهدي پور; جاماسب نامه .
33) نساء/13 .
34) دهر/5 .
35) كهف/31 .
36) مفاتيح الجنان ص 531 .
37) مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 83 .
38) طارق/9 .
39) غافر/16 .
40) تكوير/10 .
41) طبق نقل روايات حضرت داود به باطن مردم آگاه بوده و بر اساس آن با مردم برخورد مي كرده و حكم صادر مي كرده است .
42) الصفار القمي، بصائر الدرجات في فضائل آل محمد عليه السلام، نشر مكتبة آية الله مرعشي نجفي، ص 285 .
43) طوسي، محمد، الثاقب في المناقب، موسسه انصاريان، ص 565 .
44) زمر/68 .
45) كهف/99 .
46) يس/51 .
47) مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 53، ص 121 .
48) همان، ص 39 .
49) بقره/243 .
50) تفسير نمونه، ج 15، ص 557 .
51) بقره/259 .
52) تفسير نمونه، ج 15، ص 556 .
53) فجر/25- 26 .
54) كهف/29 .
55) نباء/21- 25 .
56) صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج 1، ص 327 .