شهید براتعلي اكبرآبادي

فرزند: علی

تاریخ تولد: 1/3/1342

محل تولد:

تاریخ شهادت: 23/4/1360

محل شهادت: آبادان

نحوه شهادت:

 


شهيد براتعلي اكبرآبادي فرزند علي در تاريخ 1/3/1342 در خانواده ای مذهبي در روستاي اكبرآباد کوار بدنيا آمد و تحصيلات خود را در مدرسه كمال الملك اين روستا و سه سال دوره راهنمائي را در مدرسه نو بنياد كوار گذراند و بعد از اتمام دوران راهنمائي نزديك به دو سال در كارهاي كشاورزي به پدر خود كمك مي كرد . و مدتي در شيراز در چلو كبابي مشغول به كار بود و بعد از آن هم در يكي از نانوائي ها كار مي كرد . توضيحا در اين مدت كه در شيراز حضور داشت ، بخاطر اينكه اوائل انقلاب بود در چندين نوبت محل كار خود را ترك مي كرد و به صفوف تظاهرات كنندگان بر عليه رژيم طاغوت مي پيوست و در عمل ثابت ميكرد كه اسلام براي اين شهيد عزيز از ارزش والائي بر خوردار بود . شهيد از سال 1358 الي اواخر سال 1359 جمعا بمدت 18ماه در مجتمع شير و گوشت فزريس كار مي كرد. در تاريخ 22/2/1360 از طريق اعزام نيروي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كوار همراه با شهيد غلامرضا باقري حدودا مدت 15ماه براي گذراندن دوره آموزشي عمومي بسيج به اكبرآباد مرودشت اعزام گرديدند . و درطول اين مدت با توجه به اينكه خيلي هم آموزشهاي سخت و فشرده داشتند ولي بخاطر عشق و علاقه زيادي كه به اسلام و حضرت امام (ره) داشتند ، همه را به جان خريدند . خدا ميداند موقعي كه از آموزشي جهت مرخصي به منزل آمده بودند اينقدر از روحيه بالاي برخوردار بودند كه انسان را به تعجب وا مي داشتند و چنان بي طاقت و مشتاق بودند كه هر چه زودتر به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شوند .

شهید در تمام دوران زندگي از اخلاق ويژه اي برخوردار بودند و براي پدر و مادرشان احترام خاصي قائل بودند . هميشه با مردم به مهرباني و عطوفت رفتار مي كردند و به نماز اول وقت اهميت زيادي مي دادند و همچنين به روزه گرفتن بسيار مقيد بودند تا آنجائيكه درماه مبارك رمضان كار روزمره خود را انجام مي داد و مرتبا روزه هر ساله خود را مي گرفتند . بيشتر اوقات به مسجد مي رفتند و در نماز جماعت شركت مي كردند و نسبت به انجام واجبات و ترك محرمات كوشا بودند . درآخر اين مطلب را عرض كنم كه شهيد عزيز با برادر شهيد غلامرضا باقري از همان دوران كودكي با هم بودند و در هنگام مدرسه و در موقع كار در شيراز و همچنين در مجتمع شير و گوشت فزريس هر دو با هم بودند و هر دو با هم به آموزشي رفتند و با هم به مرخصي آمدند و مجددا به جبهه اعزام مي شدند تا اينكه در ميدان تير آبادان بر اثر اصابت تركش خمپاره دريك سنگر به درجه رفيع شهادت نائل شدند و هر دو يك وصيت نامه تنظيم كرده بودند .

 

فرازي از وصيت نامه شهيدان برا تعلي اكبرآبادي و غلامرضا باقري

اينجنابان غلامرضا باقري فرزند حسين و براتعلي اكبرآبادي فرزند علي وصيت مي كنيم كه براي ما گريه نكنيد و خوشحال باشيد كه ما به آرزوي خود رسيديم و افتخار كنيد كه چنين فرزنداني داريد و به هم تبريك بگوييد و هر كس خواست عروسي كند ، شركت كنيد و عروسي امر واجبي است و پيراهن مشكي به تن نكنيد كه مردن در راه خدا افتخار است و ما بايد اين درخت اسلام را با خون خود آبياري كنيم تا انشاء الله حضرت مهدي (عج) ظهور نمايد و دنيا را پر از عدل و داد نمايد از تمام دوستان و آشنايان انتظار داريم كه طرفدار اسلام و قرآن باشيد از پدر و مادرمان مي خواهيم كه ما را حلال كنند . تا منافقين بدانند ،

 

خوني كه در رگ ماست هديه به رهبر ماست

روم در جبهه اسلام كنم از حق طرفداري ، خميني را كنم ياري

 

وما بايد بهترين جوانان اين مرز و بوم را فداي اسلام كنيم تا خدا از ما راضي شود اما اين جنگ خدا و شيطان است جنگ حق عليه باطل است كه انشا الله حق پيروز است « اسلام باريك مي شود اما از هم پاره نمي شود » .

ما بايد ياور اسلام باشيم همه گوش به فرمان رهبر انقلاب خميني باشيم و گوش به ياوه گويان ندهيم پشتيبان رهبر و روحانيت و دولت مكتبي باشيم .

 

نمي كشم دست از حسينم با مرگ سرخ احيا شود دين

توحيد اين است ، حق اين چنين است